بسمه
تعالی
با درد
بی درمان رشته
درد چه کرده اند؟
علی محمديان اردی1
1. استاديار
بيهوشي و
فلوشيپ درد، دانشگاه
علوم پزشکی
اردبیل
علیرغم
تمام تلاش های
قابل تقدیری که
بعد ازانقلاب شکوهمند
اسلامی درحوزه
سلامت اتفاق افتاده
است، در سالهای
اخیر شاهد افول
شاخصه های اقتصاد
سلامت بوده ایم.
بطوری که در طی
اجرای برنامه چهارم،
شاخص مردم یا همان
هزینه پرداختی
از جیب (out of packet) OOP و هزینههای کمرشکن
درمانی نه تنها
کاهش نیافت، بلکه
افزایش نشان داد.
امسال
خوشبختانه ما شاهد
چند راهبرد و توجه
اساسی دراین حوزه
بودیم که ما را
امیدوار کرد تا
به آینده حوزه
سلامت خوشبین و
به احیاء آن که
دچار وقفه قلبی
- تنفسی شده است،
دل ببندیم.
ابلاغ
سیاستهای کلی
سلامت از طرف مقام
معظم رهبری اولین
اقدام نجات بخش
و به حرکت در آورنده
سایر طپشهای قلب
از کار افتاده
حوزه سلامت بود
که با توجه ویژه
به رشد و
تعالی انسانها
بعنوان محور
توسعه
پایدار،
داشتن انسان سالم
و سایر بندهای
سیاست ابلاغی ذهن
نگران ودلسوز دلسوزان
را به حرکت در آورد.
از
جمله شعارهای اساسی
تبلیغات انتخاباتی
دولت یازدهم،
تغییر و تحول در
حوزه سلامت بود
و آن
را جزء چند اولویت
اول خود اعلام
کرد و برای
عملیاتی کردن
بند (ب) ماده 34 قانون
برنامه پنجم دامن
همت به کمر بست.
در این
راستا طرح تحول
نظام سلامت را
با 7 محور مهم مطرح
کرد.
تعمیم
بیمه سلامت همگانی،
کنترل فرانشیز
پرداختی بیماران
در بیمارستانها،
گسترش زایمان طبیعی
و رایگان، توسعه
ماندگاری پزشکان
درمناطق محروم،
توسعه مقیم ماندن
پزشکان متخصص در
بیمارستانها و...
همه و همه در راستای
دستیابی به اهداف
بند 19 سیاستهای
کلی و بند (ب) ماده34 قانون برنامه پنجم
توسعه یعنی کاهش
سهم مردم از هزینه های
سلامت به 30% میباشد.
خوشبختانه منبع
مالی مطمئنی هم
از طریق 10% هدفمندی
یارانه ها و 1% ارزش
افزوده برای آن
دیده شده است.
اصولا
وظیفه مهم دولتها
در سرتاسر
دنیا در قبال سلامت
مردم و جلب رضایت
نسبی آنها، فراهم
آوردن عدالت به
معنای اعم آن و
دسترسی به خدمات
پایه حوزه سلامت
به معنای اخص آن
است.
عدالت
در سلامت صرفا
به معنای توسعه
فیزیکی خانه های
بهداشت و پزشک
خانواده در روستاها
نیست بلکه فراهم
آوردن شرایط و
دسترسی به همه
آحاد مردم جهت
بهره گیری از خدمات
مورد نیاز به لحاظ
مالی، جغرافیایی،
پوشش بیمه ای و...
میباشد.
اگر رسالت
و ماموریت سازمانی
وزارت بهداشت،
درمان و آموزش
پزشکی و سازمان های
بیمه گر در این
است که بیمار و
خانواده او به جز
رنج و درد بیماری،
رنج دیگری را
تحمل نکنند،
باید در نظر
داشته باشند
که تجلی رنج بیمار،
عمدتا در درد ناشی
از بیماریست بنابراین
بایستی درد را
شایع ترین شکایت
بیمار در بیماران
سرطانی، تصادفات،
اورژانس های داخلی
و جراحی و...دانست.
برخلاف
بسیاری از رشته ها
که فاصله شروع
دوره آموزشی آن
در کشور عزیزمان
ایران با کشورهای
توسعه یافته طولانی
بوده است، خوشبختانه
با تلاشهای ایثارگرانه
جمعی ازاساتید
دلسوز کشور و تحمل
مشقتهای فراوان،
وزارت محترم بهداشت،
درمان و آموزش
پزشکی دوره آموزشی
فلوشیپ درد را
از سال 1385 در بعضی
از دانشگاه های
کشور راه اندازی
کرده است و همه
ساله فارغ التحصیلانی
از این رشته به
سراسر کشور گسیل
میشوند تا با امکان
دسترسی بیماران
دردمند به این
عزیزان عدالت در
سلامت معنی شود،
ولی متاسفانه مشمول
آن مثل معروف شده
که "سفره باز نشده
یک عیب دارد و باز
شده هزار عیب"
متاسفانه
وزارت متبوعه فقط
در حد تهیه کلیات
آموزشی دوره فلوشیپ
تعهد و مسئولیت
پذیرفته و در قبال
نحوه خدمت گیری
از کسانی که یکسال
ونیم از عمر ذی
قیمتشان را صرف
آموزش درمان دردهای
حاد و مزمن صعب العلاج
مردم کرده اند
نه تنها کوچکترین
قدمی بر نداشته،
بلکه آنها را در
مقابل بعضی از
قوانین و دستورالعملهای
توهین آمیز، تبعیض
آمیز و بی اساس
سازمانهای بیمه گر
تنها گذاشته و
آتشی را شعله ور
نموده که دودش
به چشم سرمایه های
انسانی مملکت و
بیماران دردمند
رفته است.
براستی
کدام عقل، منطق،
انصاف و حتی عقل
تجاری میپذیرد
که شما متخصصین
مملکت را از اقصی
نقاط کشور در تهران
بمدت 18 ماه معطل
آموزش پر ریسک
و پر هزینه مداخلات
درد زیر اشعه فلوروسکپ
نمایند و بعد از
برگشت به دانشگاهها
و شهرهایشان، اجازه
درخواست ام آر
ای، سی تی اسکن
و اجازه تجویز
داروهای آموزش
دیده را نداشته
باشند و بیمه های
درمانی با آنها
بعنوان پزشک
عمومی قرارداد
ببندند و ولاجرم
هزینه ها به بیماران
تحمیل گردد.
بیماران
دردمند یا باید
هزینه های درمان
دردهای مزمن و
صعب العلاج و سرطانی
خود را بصورت
آزاد و غیر بیمه ای
بپردازند و یا
اینکه از قید اخذ
خدمات فوق گذشته
و مخصوصا بیماران
مظلوم سرطانی مرگ
تدریجی را با دردهای
تدریجا افزایش
یابنده تجربه کنند.
فقط آنهائیکه از
عهده هزینه های
آزاد میتوانند
برآیند، از این
خدمات بهره گیرند،
وحتی بیمه های
مکمل هم به بهانه
عدم تعهد بیمه های
پایه از پرداخت
هزینه های بیماران
شانه خالی کنند.
کجای این
منطق و این عملکرد
با عدالت در دسترسی
بیماران به خدمات
ضروری سازگار است.
بیمه های
درمانی به استناد
چه مقررات و قوانینی
یک خدمت را اگر
پزشک عمومی انجام
دهد در تعهد میگیرند
ولی همان خدمت
را اگر فلوشیپ
درد انجام دهد
نمی پذیرند.
بیمه های
درمانی به استناد
چه مقررات و قوانینی
حتی بلوکهای عصبی
مرتبط با سرطانها
را که در کتاب چند
دهه ی پیش و موردتعهد
معروف به کالیفرنیا
را از فلوشیپ های
درد نمی پذیرند.
براستی
بلوک شبکه سلیاک
توسط چه کسی و برای
چه بیماری میتواند
مورد استفاده قرار
گیرد؟!
آیا ارائه
خدمت به جهت کاهش
آلام طاقت فرسای
بیماران سرطانی
قابل مقایسه با
خدمات زیبایی،
خود کشی و ضرب وجرح
است که در کنار
آنها در تعهد بیمه های
درمانی قرار نمیگیرد .
اگر مسئولین
محترم و دلسوز
وزارت بهداشت،
درمان و آموزش
پزشکی و وزارت
رفاه و تامین اجتماعی
واقعا در امر کاهش
هزینه های درمانی
مردم جدی و مصرند
و عدالت در سلامت
را به معنای عام
امکان دسترسی همه
آحاد مردم قبول
دارند بیایند و
برای همیشه این
درد مزمن رشته
درد را کالبد شکافی
نموده و با گنجاندن
و اعلام تعرفه های
خدمات مرتبط با
دردهای حاد و مزمن
در کتاب جدید و
اعلام حیطه های
فعالیتهای تشخیصی
و درمانی این رشته
وظیفه مورد غفلت
و قصور شده ی خود
را جبران کنند
و در راستای انسان
سالم محور توسعه ی
پایدار، رشد و
تعالی انسانها،
کاهش رنج و درد
بیماران و همراهان
و حتی کاهش هزینه های
سازمان های بیمه گر
و در راستای برنامه پنجم توسعه قدم
بردارند.
به امید
آن که هرچه زودتر
این درد درمان
نشده با همت و دلسوزی
متولیان وزارتین،
درمان گردد و از
این ظلم دو سویه
در حق پزشک و بیمار
رفع ظلم شود.انشاا..
.